تاثير فعاليت سطوح پايين پرسنلي در موفقیت سازمان
تحقيقات بلندمدت در سازمان ها و به ويژه در کشورهاي صنعتي نشان داده است که ميان نحوه فعاليت سطوح پايين پرسنلي و توفيق و کاميابي سازمان رابطه اي مستقيم وجود دارد.
تغيير رفتاري پرسنل براي همگام شدن با اهداف و آرمان هاي سازمان در دنياي پرشتاب، پيچيده و پر رقابت امروز عنصري مهم و حياتي است.
با وجود اين اغلب مديران براي نفوذ به انديشه ها و قلوب کارگران ناتوان و عاجزند و به همين دليل نمي توانند بازخورهاي درست و واقعي از رفتار آنها را دريافت نموده تا مديريت خود را اصلاح و بهبود بخشند.
به همين خاطر اکثر مديران با گرفتن بازخور به روش هاي سنتي و غيرعملي آن را ملاک عمل خود قرار مي دهند، در حالي که بسياري از اين بازخورها نادرست و فرصتي است. نکته مهم اين است که سازمان ها به ناچار بايد سيستمي بنا کنند که مورد حمايت مديران و مورد اعتماد کارکنان باشد.
برقراري ارتباط درست و اصولي با کارکنان و از جمله پايين ترين سطوح کارگري مديران را براي نزديک شدن به احساسات، عواطف و انتظارات کارکنان ياري مي دهد.